کسریکسری، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

عشق مامان

بیماری شیشم

سلام دردونه مامان کسرا جونم اومدم از یک ماهه پیش برات بنویسم که من و بابایی و خیلی نگران کردی حدوده یک هفته تب شدید داشتی و من هر چی استامینوفون بهت میدادم فقط چند ساعت خوب بودی وقتی قطعش میکردم دوباره تب میکردی یک بارم دکتر بردمت که گفت ممکنه ماله دندونات باشه.توی این دوران رفتیم ایوان که اونام نظرشون این بود که دندونای به قول ننی قرص تو میخوای در بیاری که خیلی درد داره الهی بمیرم که چقدر اذیت شدی و هیچی نمیخوردی و احساس میکردم لاغر شی البته وزنت پایین نیامده بود این یه حسه مادرانه بود اینم برات بگم که حسابی تو این دوران بغلی شدی وقتی خواستیم از ایوان برگردیم دیدم که صورتت پر جوش شده اول فکر کردم ماله بوسه زیاد اخه خیلی پوستت حساسه سریع ...
27 تير 1393

دندون

کسرا جونم چند روزی بود که دوباره پرسه دندون در اوردنت شروع شده بود و قراره دندونای بالارو در بیاری که خدا رو شکر دوسه روزه دوتا دندون خوشگل از بالا دراوردی ولی امروز که داشتی میخندیدی دیدم که یه دندونه دیگه از پایین دراوردی و حالا پسر مامان 5تا دندون داره راستی پسره شیطون تازگیا هم یاد گرفتی بیای تو اشپزخونه ...
2 تير 1393

پسرک هشت ماهه

الهی من قربونه پسر هشت ماهه ام برم که انقدر شیرین و تو دل برو شده اینم چندتا از عکس روزه تولدت که مادرجون زحمت کشیدن واسه شما کیک پختن و من و خاله الی هم این دو تا کادو رو واسه شما خریدیم چون تازگیا علاقه خاصی به تلفن پیدا کردی و تا میگیم الو سریع دستتو میبری کنار گوشت و هرکی هم داره با تلفن صحبت میکنه تو شروع میکنی به دادو بیداد که بدن به تو هم حرف بزنی که وقتی گوشی به شما میدن دریغ از یه صدا که از خودت در بیاری و فقط گوش میدی   ...
2 تير 1393

روزمرگی

سلام نفسم سلام عشقم ببخش پسرم که دیر به دیر میام اینجا رو سروسامون میدم البته یکی از علتاش خوده جنابعالی هستی که تمام وقته مامان و پر کردی جونم برات بگه که این روزا حسابی شیطون شدی و دوست داری همه جا سرک بکشی و تو کاره همه فضولی کنی توی سینه خیز رفتن حسابی ماهر شدی و کم کم داری روی اینکه خودت بشینی کار میکنی که اونم از این روزا یاد میگیری.وقتی خونه خودمون هستیم معمولا بین ساعت10 تا11/30 صبح از خواب بیدار میشیم و تو صبحونتو میخوری و بعدش باید بشینم باهات بازی کنم و یا تو رو روی صندلی غذات میزارم و من توی اشپزخونه مشغوله کار میشم و تو هم با تعجب نگای دستام میکنی که من دارم چیکار میکنم و معمولا بین ساعت1تا2/30دوباره یه چرت میزنی که البته...
2 تير 1393

عکس های در هم

سلام پسر گلم  امروز اومدم چند تا از عکس هایی که تو این ماه گرفته شدن و برات بزارم خسته از یک گردش بهاری عقد کنان دختر عمه مامان مدل جدید خوابیدنت راستی کسرا جونم یادم رفت اینو بهت بگم جمعه 2خرداد من و بابایی و خاله الی و دایی کیکا و عمو محمد و چندتن از دوستان باهم رفتیم کنسرت شهرام ناظری و تو پیشه مادرجون و پدر جون ماندی ...
15 خرداد 1393

جشن دندونی

سلام پسر شیرینتر از عسلم قربون اون دو تا دندونای خوشگلت برم عزیزم کسرا جونم روزه جمعه واست جشن دندونی گرفتم که خاله الی خیلی زحمت کشید واست و تو تزیینات و تهیه سالاد سنگه تمام گذاشت ومادر بزرگم واست اش دندون درست کرد.ائن روز حدود 20نفر مهمون داشتیم که خیلی خوش گذشت  پسر مهربونم تازگیا خیلی به من وابسته شدی و حسود...وقتی بغل کسه دیگه ایی هستی تا منو ببینی سریع میخوای بیای بغلم یا خدا نکنه که من یه بچه ی دیگه ایی رو بغل کنم انقدر گریه میکنی که نگو که من شمارو بغل بگیرم نمونه اشم روزه جشنت وقتی من اریا پسر دختر عمه فیروزه رو بغل کردم شروع به گریه کردی ..اصلا میانت با بچه ها ی کوچیک خوب نیست تا اونا رو میبینی شروع به اخم میکنی و حواست ه...
29 ارديبهشت 1393

پدر یعنی عشق

تقدیم به پدر مهربانم پشتم به تو گرم بود.نمیدانم اگر تو نبودی زیبانم چطور میچرخید صدایت نزنم! راستش را بخواهی گاهی حتی وقتی باتو کاری ندارم برای دل خودم صدایت میزنم بابا انقدر با دستهایت انس گرفته ام که گاهی دلم لک میزند دستانم را بگیری. هر بار دستانم را میگیری خیالم راحت میشود میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی....  تقدیم به همسر فداکارم همسر عزیزم نمیدانم که دانستی دلیل گریه هایم را نمیدانم که حس کردی سکوتم را ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود  روزت مرد مبارم ...
23 ارديبهشت 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مامان می باشد