بیماری شیشم
سلام دردونه مامان
کسرا جونم اومدم از یک ماهه پیش برات بنویسم که من و بابایی و خیلی نگران کردی حدوده یک هفته تب شدید داشتیو من هر چی استامینوفون بهت میدادم فقط چند ساعت خوب بودی وقتی قطعش میکردم دوباره تب میکردی یک بارم دکتر بردمت که گفت ممکنه ماله دندونات باشه.توی این دوران رفتیم ایوان که اونام نظرشون این بود که دندونای به قول ننی قرص تو میخوای در بیاری که خیلی درد دارهالهی بمیرم که چقدر اذیت شدی و هیچی نمیخوردی و احساس میکردم لاغر شی البته وزنت پایین نیامده بود این یه حسه مادرانه بوداینم برات بگم که حسابی تو این دوران بغلی شدیوقتی خواستیم از ایوان برگردیم دیدم که صورتت پر جوش شده اول فکر کردم ماله بوسه زیاد اخه خیلی پوستت حساسه سریع قرمز میشه و جوش میزنی ولی فردای اون روز کله بدنت جوش زد من خیلی ترسیده بودم که نکنه سرخک گرفته باشیسریع بردیمت دکتر و اقای دکتر گفت بیماری شیشم گرفتییه چیزی مثل سرخک و سرخجه ولی خدارو شکر خیلی خفیفتر از اونا.اقای دکتر گفت طوله درمانش بین 3روز تا یک هفته اس که خدارو شکر 3روزه خبه خوب شدی و اشتهاتم برگشت البته با کمک مادر جون و خاله الی که حسابی واست زحمت کشیدن
راستی تازگیا میبرمت پارک نزدیک خونه پدر جونینا و حسابی تاب بازی میکنی قربونت برمکسرا حونم نمیدونی چقدر دوست داشتم که ببرمت پارک وقتی حامله بودم همیشه به خدا میگفتم که کی نینی من دنیا میاد و بزرگ میشه که سه تایی بریم پارک و شاهد خندهات و بازی کردنات بشم از خدای مهربونم تشکر میکنم که یه باره دیگه طمع چیزایی که عاشقشون هستم و بهم چشاندپسر خوشگلم نمیدونی که چقدرعاشق بچه ها هستی و دوست داری ساعت ها باهاشون بازی کنی دیگه عصرها طاقتت تو خونه نمیگیره و هش دوست داری بریم بیرون.البته بابایی برات توی پارکینگ تاب وصل کرده ولی دوست داری بری پارک قربونه پسر اجتماعیم برم