کسریکسری، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

عشق مامان

 

کسری تو نباشی میخوام دنیا نباشه

 

یلدا مبارک

پسرک مامان امسال دومین شب یلدا یا همون شب چله شما بود..که بلندترین شب سال ماست شبی که فردا آن فصل سرما و یخبندان شروع میشه فصلی که تولد من و بابایی هم رقم میزنه کسرا جونم امسال و تصمیم گرفتیم که خونه خودمون بمونیم و جشن بگیریم و چندتا از دوستامونم دعوت کردیم   ...
4 دی 1393

اتلیه مامان

کسرا جونم تازگیا زدم تو خطه عکس گرفتن ازت که خیلی پشیمونم چرا زودتر این کارو انجام ندادم اینم چندتا عکسه متفرقه پسر در لباس پدر قربونه چفتتون برم که انقدر نازین تو وریحانه تو حیاط مادر فوزیه   ...
4 دی 1393

هفتمین سالگرد ازدواج

سلام دردونه مامان پسر گلم ببخش که دیر به دیر میام اینجا و برات مینویسم اخه دیگه شما برام وقت اضافی نمیزاری که بخوام بشینم پشت سیسنمم کسرای مامان 17ابان هفتمین ساله زندگی پر از عشق من و بابایی بود که سمره این زندگی گلی همچون تورو به ما داد اون روز یه چشن سه نفره باهم گرفتیم و شام هم رفتیم بیرون غذا خوردیم ...
4 دی 1393

سفرنامه کیش

سلام وروجک مامان کسرا جونم بابایی دکترا کیش قبول شده که خیلی خیلی براش خوشحالم و ارزوی موفقیت براش دارم و من و شما همیشه بهش افتخار میکنیم بابایی قرار شد برای ثبت نام بره کیش که گفت من و شماهم باهاش بریم که ماهم از خدا خواسته کوله بار سرو بستیم توی این سفر خاله الی و لیلا و فیروزه و اریا و ارش باهامون بودن   ...
29 آبان 1393

اولین قدم

کسرای مامان اولین قدمایی که به تنهایی برداشتی یک هفته بع از تولدت یعنی1/8/93بود عزیزم که بدونه کمک خودت روی پاهای کوچولوت بلند شدی و راه رفتی ...
29 آبان 1393

اولین قدم

کسرای مامان اولین قدمایی که به تنهایی برداشتی یک هفته بع از تولدت یعنی1/8/93بود عزیزم که بدونه کمک خودت روی پاهای کوچولوت بلند شدی و راه رفتی ...
29 آبان 1393

یک سالگی

سلام زندگیم سلام دردونه مامان کسرا جونم یکسال گذشت و تو یک ساله پا به زندگی من و بابایی گذاشتی و دنیای من و بابایی رنگین کردی.یکساله طعم پدر و مادر شدن و کشیدم و پی پردیم که بالاترین لذت دنیاس کسرای مامان از وقتی تو رادارم یدم به همه چیز عوض شده اصلا انگار ادمه دیگه ایی شدم کامل دلواپسیایی که مادرم برای من داشت الان من برای تو دارم..شبا وقتی کنارم میخوابی فقط چند دقیقه بهت زل میزنم و لذت میبرم از وجدت .همیشه بوی تنت و استشمام میکنم که یکی از بهترین بوهاس کسرا جونم تولد یکسالگیتو روزه 25مهر گرفتیم چون جمعه بود و همه میتونستن بیان ولی هوا خیلی سرد شده بود که همش استرس داشتم مراسمت بد برگزار شه که خداروشکر همه خیلی راضی بودن خاله الی...
29 آبان 1393

سفرنامه شمال

کسرای مامان در تاریخ30/6/93من و تو بابایی و خاله الی بلاخره موفق شدیم بعد از مدتها یه مسافرت خوب بریم که خدارو شکر اونجا شما اذیت نشدین.. اول رفتیم تالش یه شب اونجا خوابیدیم و بعد حرکت کردیم به سمت دریا کنار که خیلی اونجا بهمون خوش گذشت و بعد از اونجا رفتیم چالوس پیشه دوستای بابایی ...
18 مهر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مامان می باشد