عشق مامان

کسرا جونم تازگیا وقتی با قاشق بهت اب میدم قاشق و میگیری و دوست داری خودت اب بخوری           ...

        ...

پسرگلم کسری جان این وبلاگ و میخوام برای تو بسازم که وقتی بزرگ شدی بیای اینجا وببینی مامان بابات چقدر دوست دارن واون دوران چه حسی به نوزاد متولد شدشون داشتن.کسری جان خداتورو بعد 7سال زندگی مشترک من وبابایی بهمون داد وهرروز خدا روبه خاطر این نعمت بزرگ شکر میکنم.عزیزه مامان هر روز لحظه شماری میکنم که چهره معصوم تو ببینم که به امید خدا20روزه دیگه میای بغل مامان ...

کسرا جونم دیروز عمو فرهاد دوست بابایی به خاطر فارغ التحصیلیش مارو به رستوران ارگ دعوت کرد و شما مثل یه جنتلمن رفتار کردی و ابروی مامان بابا رو حفظ کردی قربونت برم         ...

لباس مهمونی         لباسای تو خانگی             ...

  این چیه من میخورم؟؟؟؟؟   پلاستیکه؟؟؟   دسته خودم خوشمزه تره     ...

        ...

    کسرا جونم این دو دست لباس خوشجل و مادر جون برات بافته دستش درد نکنه     ...

پسر گلم دیروز بابایی رفتیم خونه بهداشت تا واکسن چهار ماهگیت و بزنیم  اول کمی گریه کردی ولی تا اومدیم تو ماشین خوابت برد  بعد اومدیم خونه بهت استامینوفون دادم ولی  دلم خوش بود که میخوابی که برعکس خواب اون روزت خیلی کم بود همش بغلم بودی و بهانه میگرفتی تا زمین میزاشتمت سزیع گریه میکردی ولی خدا رو شکر تب نکردی گلم راستی کسرا جونم تولدت مبارک ایشاالله 120ساله شی گلم       ...