اولین غذا

سلام مهربونم

کسرا جونم 27فروردین 6ماهه شدی که معادل 180روز میشه عزیزم.پسره عزیزم باورم نمیشه که انقدر روزگار سریع کپمیگذره و تو کوچولو داری برای خودت مردی میشیواقعا دلم واسه دوران نوزادیت تنگ شده و دلم واسه الانت ریش شدهنمیدونی که هر روز میگذره شیرینتر میشی 

عزیزه دلم روز 27 صبح با عمو غلام رفتیم مرکز بهداشت واسه واکسن 6ماهگیت قربونت برم که این واکسن واست خیلی درد داشت وقتی اومدیم خونه اولاش خوب بودی ولی کم کم دردات شروع شد اولین بار که استامینوفن بهت دادم خوب بود خوردی ولی برای بار دوم خیلی حالت و بد کرد شروع کردی به استفراغ کردنالهی بمیرم واست خیلی ناراحت شدم حق داری که حالت بهم بخوره اخه خیلی بد مزسبعد از چند شاعت دوباره سعی کردم بهت استامینوفن بدم دوباره همین اش و همین کاسه متاسفانه دوباره بالا اوردیمنم ترسیدم که دوباره بهت بدم ولی از اینم میترسیدم که تب کنی انقدر بدت از استامینوفن امد که فکر میکردی تمام داروها این مزه ایین که متاسفانه وقتی قطره اهن و بهت دادم اونم بالا اوردیدلم برات کباب شدهمش نق میزدی و دوست داشتی بغلت کنیم تا میزاشتیمت زمین سریع گریه میکردی اون شب تا صبح روسرت بیدار بودم همش میترسیدم تب کنی که متاسفانه ساعت4صبح مثل یه گلوله اتیش شده بودی منم اومدم پاشورت کردم کمکی خنک شدی ولی خیلی فایده نداشت تا ساعت5 صبح بابایی و بیدار کردم رفت برات شیاف استامینوفن گرفت تا کمی تبت اومد پایینمامان جون خیلی بهم سخت گذشت اون روز فرداشم بیحال بودی ولی خداروشکر روبه بهبودی داشتی میرفتی

راستی از چند روزه پیش شروع کردم و بهت لعاب برنج دادم که خدارو شکر خیلی دوست داشتی و وقتی که تمام میشد گریه میکردی که دوباره میخوایدوروزه پیشم بهت فرنی دادم ولی مثل لعاب برنج خیلی استقبال نکردی...بعد از خوردن فرنی دیگه شکمت خوب کار نکرد و نزدیک دوز یبوست گرفتی که خداروشکر امروز اجابت مزاج کردی و از فردا میخوام دوباره بهت فرنی بدم

اینم چندتا از مراسم فرنی خوردن اقا کسرا

مامان ناهار چی داریم؟؟؟؟؟

فرنی عزیزم

این فرنیه بزار ببینم چه مزه ایی

بیا قندو عسلم

مسی مامان جون خیلی خوشمزه بود

اینم از کیک شیش ماهگیت

راستی پسرم یه روز شمارو گذاشتم رو زمین که ببینم میتونی بشینی که موفق شدی بدون کمک بشینی