در استانه 6ماهگی
سلام پسر مهربونم
کسرا جونم ای دوهفته تعطیلات عیدم تموم شد و همه به روال عادی زندگیشون برگشتن و پسر گلم تو این دوهفته با کل فامیلا اشنا شد حسابی عیدی جمع کرد و داد به مامانش تا براش نگه داره
پسرم هفته پیش تو رو گذاشتم تو روروکت باور نمیشد تونستی با کمک روروک راه بری فکر نمیکردم فعلا بتونی این کارو انجام بدی ولی پسر قوی من از پسش برومداز اون روز به بعد تو رو حدوده 10دقیقه میزارم روروک سواری کنی دیگه دبیشتر از اون بهت اجازه نمیدم وایسی میترسم واست زود باشه و به کمر نازنینت فشار بیاد عزیزم اخه خیلیا میگن پسر باید از 7الی8 ماهگی شروع کنه به نشستن.عکسای رورووک سواری تو واست میزارم
کسرای مامان یک هفته دیگه نیم ساله میشی عزیزم و برای خودت داری مردی میشی این 6 ماهی که اومدی پیشه من و بابایی زندگیمون رنگ و بوی دیگه ایی داره هر روز به عشق تو زندگیمونو شروع میکنیم هر روز که میگذره ما به تو بیشتر عادت میکنیم و بیشتر از روزه قبل دوستت داریمهرروز خدارو به خاطر وجود تو فرشته نازنین شکر میکنیم.پسر مهربونم نمیدونی وقتی واسه من و بابایی میخندی انگار دنیارو به ما میدن نمیدونی چه کیفی میکنم وقتی از بین چند نفر من و تشخیص میدی و میخوای بیای بغلم
کسرا جونم هنوز دندون در نیاوردی و من همچنان منتظرم تا اون مرواریدای خوشجلت دربیان و من براشون جشن بگیرم.ابریزش دهنت خیلی بیشتر شده من احساس میکنم سرت داغه بجز اینا دیگه خیلی مشگل نداری واسه دندونت خدا رو شکر
توی این ماه میخواستم شروع کنم بهت غذای کمکی بدم ولی انقدر گفتم یک هفته دیگه بهت میدم واقعا باید یک هفته دیگه بهت بدم خیلی خوشحالم که میخوای غذا بخوری واقعا هر مرحله از رشد بچه واسه پدر و مادر خیلی شیرینه قرار شد با بابایی توی این هفته بریم واست صندلی غذا و صندلی ماشین بگیریم در ضمن میخوام دوباره واست کالسکه بخرم اخه مامامنی اون موقع که کاسکه خرید خیلی تجربه نداشت که کالسکه خوبی واست بخره بخاطر این قراره واست کالسکه بخریم تا راحت باشی عزیزم
حالا از پیشرفت های این ماهت برات بگم گلکم خیلی بیشتر به اطراف دقت میکنی و اگه یه چیز جدید ببینی برای یه مدتی فقط بهش زل میزنی هرچیزی که به طرفت میگیرم سریع دستاتو بلند میکنی و دوست داری به دستش بیاریکلماتی که حرف میزنی خیلی بیشتر شدی تازه من احساس میکنم تو گریه هات همش من و صدا میزنی و میگی ماماوقتی خوابت میاد باپشته دستات شروع میکنی چشماتو میمالی بعضی موقع ها خیلی راحت میخوابی ولی بعضی وقتا با بدبختی
این لباس عروسکته که تنت کردم
اینجا تو با ریحانه کوچولو عکس انداختی