جمع سه نفره ما
سلام جیگرم
کسرا جونم اومدم برات از این روزا بنویسم که از وقتی که وارد جمع دونفره من و بابایی شدی زندیگیمون تغییر کرده خیلی شادتر شدیم اخه نمیدونی حرکاتت چقدر شیرینی وچقدر واسه من و بابایی دلبری میکنی و خودت و شیرین میکنی بیشتر موقع ها من و بابایی داریم به حرکاتت میخندیم و تو هم از خنده ی ما ما شروع میکنی با صدای بلند خندیدن و بعد ماهم دوباره با خنده تو خندمون میگیره خلاصه کارمون شده سه تایی باهم میخندیم قربونت برم
وقتی توی خونه ی خودمون هستیم مدام سرو صدا میکنی و دستو پا میندازی ولی وقتی مهمان داریم یا مهمانی میریم غریبی میکنی و ساکتی دیگه من و بابایی کامل تشخیص میدی و مدام بهمون زل میزنی و ما وقتی بهت لبخند میزنیم تو سریع جوابمون و بالبخند میدی اخ قربون پسر مهربونم بشم من
راستی مامان چند روزه که روزا خوب شیر نمیخوری بعضی موقع ها بوده 4ساعت نخوردی ولی در عوض شیبا جبران میکنی میشه ازت خواهش کنم که برعکس شی اگه اینطوری بشه خیلی عالی میشه.
راستی تازگیا هرچی بیاد دستت سریع میبری سمت دهنت و میخوای بخوریشون دستا و بلوزات و که خیلی خوب میخوری تازگیا پتوتم بهش اضافه شده با سر شان من و بابایی.
کسرا جونم وقتی انگشت های کوچولوتو میگیرم خیلی با دقت به دستام خیره میشی
دیگه منم برم بخوابم گلم بوووووووس