اولین کلمه
سلام گله مامان
کسرا جونم نمیدونی هر روز که میگذره من چقدر از داشتن تو لذت میبرم وسرتاپا ذوق میشوم برای کارایی که هر روز چیزه جدیدتری یاد میگیری یا تو کاره قبلی خبره تر میشه..تا رو زمین هستی سریع میری دست به جایی میگیری و بلند میشی و شروع میکنی به کمک اون وسیله قدم زدن بعد متوسل به من و بابایی میشی که بیایم دستت و بگیریم و تو راه بری تازگیا با یک دست ،دسته من و بابایی و میگیری و راه میری..عاشق این هستی که من و بابایی باهم دستت و بگیریم و شما راه برین
کسرای مامان بالاخره امروز (19/6/92)بعد از تمرینای فراوان کلمه بابا رو گفتی که نمیدونی من و بابایی چقدر ذوق کردیم
راستی چند روز پیش به اتفاق خونه پدر جونینا و لیلا رفتیم همدان که حیلی خوش گذشت بعدا میام عکساشو واست میزارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی